گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد يازدهم
[سوره المائدة ( 5): آیات 82 تا 86 ] ....



ص : 117
اشاره
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قالُوا إِنَّا نَصاري ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ
قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ ( 82 ) وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَري أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ
رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ ( 83 ) وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ یُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ ( 84 ) فَأَثابَهُمُ
اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنِینَ ( 85 ) وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ
( الْجَحِیمِ ( 86
، ص: 118
[سوره المائدة ( 5): آیه 82 ] .... ص : 118
صفحه 63 از 150
اشاره
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قالُوا إِنَّا نَصاري ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ
( قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ ( 82
ترجمه و شرح .... ص : 118
خداوند متعال در آیات گذشته عقیده و آیین هر یک از یهود و نصاري را بیان فرموده از جمله یهود بساحت پروردگار عالم نسبت
ناروا گفته و قدرت او را محدود پنداشتهاند و مسیحیان نیز پروردگار را عیسی مسیح خواندند. در این آیه نیز حال یهود و نصاري و
بت پرستان را با دین اسلام و مسلمانان مقایسه نموده و سوگند یاد کرده که یهود سرسختترین مردمی هستند که علیه السّلام و
مسلمانان قیام مینمایند و براي مبارزه با دین اسلام با بتپرست هم آئین بودهاند با اینکه مسلمانان موسی کلیم و توریۀ آسمانی را
تصدیق دارند و نیز شعار یهود خدا پرستی است، شایسته بود که بمسلمانان نزدیکتر از بت پرستان باشند، ولی از نظر حسادت و
رشگی که یهود با پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دارند، مخالفترین طوائف و اقوام بشر نسبت بدین اسلام و مسلمانان
هستند و همچنین مشرکین با اینکه بسیاري از اعراب بت پرست در زمان بعثت و ظهور اسلام بآن گرویدهاند، ولی بطور عموم نسبت
، ص: 119
بدین اسلام و به مسلمانان عناد و عصبیّت دارند، اینک میفرماید:
اي رسول گرامی بخدا سوگند سختترین دشمنی که از مردم براي مؤمنان بیابی، یهودیان و مشرکان هستند، زیرا یهود اهل عناد و
جحوداند و بر آنچه خداوند متعال بر دیگران تفضّل فرموده است، حسد میبرند، بخصوص بر دانشمندان و رجال دین بیشتر رشگ
میورزند و اینان بودهاند که بغیر حق پیامبران را کشتند و کسانی را که مردم را بمیانه روي و عدالت دعوت میکردند، از میان
بردند و بالأخص رفتاري که در مواقف عدیده با خاتم انبیاء نمودند: چندین بار کمر بقتل آن حضرت بستند و او را مسموم کرده و
سحر نمودند و قبائل عرب را بر ضد او شورانیدند و در همه جا مصدر شقاق و نفاق بودند و در همه حال از فکر و خیانت دریغ
ننمودند و همواره انانیت و ماده پرستی و پست طبعی و بد کرداري بر آنها غلبه داشتند با آنکه مؤمنان به نبوت موسی علیه السّلام و
توریۀ منزلۀ بر او ایمان دارند و حق این است که آنها جنبه موحدان را بگیرند، با مشرکان دست بهم داده بر ضد مسلمانان شرکت
مینمودند و بت پرستان را در جنگ با مسلمانان کمک میکردند و سختترین زحمتی که بنی اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
دید و دشمنی و آزاري که باو رسید از یهود حجاز در مدینه و اطراف آن و از مشرکان عرب بویژه اهل مکّه و نواحی آن بود.
و بخدا قسم نزدیکترین کسان در دوستی که براي مؤمنان بیابی کسانی هستند که گویند ما نصاري هستیم، یعنی نجاشی پادشاه
حبشه و یا نصارائی که باتفاق جعفر بن ابی طالب و سایر مسلمانان از حبشه آمدند و با نصرانیانی که در حجاز اسلام آوردند. این
دوستی از این جهت است که از جمله نصاري کشیشها و صومعه نشینانی میباشند که از پیروي حق و اطاعت به أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 120
حقیقت کبر و بزرگ منشی بخرج نمیدهند و مانند یهودیان استکبار نمیکنند و براي شنیدن کلمات حق آماده و حاضراند.
(82)
، ص: 121
صفحه 64 از 150
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 121
مینماید از عناد مؤمنان دوستی با مشرکان و دشمنان
سختتر یابی ز مردم در عناد کارد ایمان بر جهودان و اعتقاد
یا که آنهائی که شرك آوردهاند این دو قوم از دشمنی پروردهاند
هم ز مردم یابی اقرب تر کسی کو بود با مؤمنان باشد بسی
آنکسان گویند از روي وداد ما نصارائیم در زهد و سداد
مینباشد در نهان و در شهود دوستی با مشرکان چون یهود
این از آن باشد که ایشان در خصال راهبند و راستگو در کلّ حال
نیستند آن فرقه از گردنکشان از قبول حق چو بشنیدند آن
وین بود خاص نجاشی ز آنکه او داشت پاس مسلمین را بس نکو
از مسلمانان ز مکه با محن پیش رفتند چندین مرد و زن
زان که بد ز اعلایشان توبیخها شرح آن ضبط است در تاریخها
(82)
، ص: 122
شأن نزول .... ص : 122
بنا به نقل اکثر مفسرین این آیه مبارکه در باره نجاشی پادشاه حبشه و اصحاب او نازل گردیده است.
میگویند چون قریش بر آن شدند که مسلمانان را از دین خود برگردانند، هر قبیلهاي بر مسلمین آن قبیله تاختن گرفتند و آنان را به
شکنجه و آزار دچار زحمت زیاد ساختند و کار بر آنها سخت شد، عدهاي برگشتند و عدهاي را خدا نگاهداري کرد و رسول اکرم
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بوسیله عموي خود ابو طالب در امان ماند. آن حضرت چون طرز سلوك کافران را با اصحاب خویش
بدید و قادر بر جلوگیري نبود و هنوز هم امر بجهاد نرسیده بود، لذا بآنان فرمان داد که بسوي کشور حبشه رهسپار شوند و فرمود:
در آنجا پادشاهی است که ستم نمیکند و از بیم او هم کسی مورد ستم واقع نمیشود، بآن جا بروید تا خداوند براي مسلمانان
فرجی برساند.
پس ابتداء یازده مرد و زن مخفیانه بسوي حبشه حرکت کردند و بسوي دریا شتافتند و به نیم دینار کشتی تا کشور حبشه گرفتند و
این موضوع در ماه رجب سال پنجم بعثت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بود و آن را هجرت اولی گویند.
سپس جعفر بن أبی طالب از مکّه بیرون شد و گروهی از مسلمین هم بدنبال وي رفتند و مجموع مسلمانانی که از مکه بسوي حبشه
سواي زنان و کودکان هشتاد و دو نفر بودند، چون قریش از این موضوع آگاه شدند عمرو بن العاص و رفیقش عمارة بن ولید را با
هدایا و تحف بسوي نجاشی پادشاه حبشه روانه ساختند و بین این دو رفیق هم در بین راه تولید کینه و عداوتی أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 123
شد.
چون بر نجاشی وارد شدند عمرو بن عاص بپادشاه حبشه عرضه داشت که مردمی از اهل دیار ما با ماکوس مخالفت زدند و از دین
صفحه 65 از 150
ما بیرون شدند و خدایان ما را دشنام دادند و به کشور شما آمدهاند. خواهش ما این است که دستور دهید آنان را بدیار خویش
برگردانند و بفرمائید که آنها را بما تحویل دهند.
نجاشی در پی جعفر فرستاد و او را حاضر نمودند. جعفر گفت:
شهریارا! از اینان بپرس که آیا ما بندگان و غلامان اینها هستیم؟
عمرو عاص گفت: خیر، آنها آزادند.
جعفر گفت: از ایشان بپرس آیا دینی از آنها بعهده ماست که مطالبه دارند؟
عمرو گفت: نه چیزي بما مدیون نیستند.
جعفر گفت: سؤال کن آیا از آنها کسی را کشتهایم که خونخواهی دارند؟
عمرو عاص گفت: خیر.
جعفر گفت: پس از ما چه میخواهید، ما را آزار دادید و ما هم از دیار شما بیرون شدیم. اي پادشاه! خداوند در بین ما پیامبري
برگزیده است که بما دستور داده است براي خدا شبه و نديّ قرار ندهیم و شریکی براي او نسازیم و قمار نبازیم و ما را به نماز و
زکوة و عدل و احسان و صله رحم امر کرده و از ارتکاب فحشاء و منکر و ظلم نهی فرموده است.
، نجاشی گفت: خداوند عیسی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را هم بهمین کیفیّت برگزیده است.
ص: 124
سپس به جعفر گفت: آیا چیزي از آنچه خداي بر پیامبرتان نازل فرموده است بخاطر دارید؟
جعفر گفت: بلی و سوره مریم را خواند تا آنجا که میفرماید:
وَ هُزِّي إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَۀِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیا.
نجاشی گفت: بخدا قسم حق همین است.
عمرو عاص گفت: او مخالف ماست، او را بما بسپار که با خود ببریم.
نجاشی دست برآورد و بر صورت عمرو سیلی زد و گفت: خاموش باش، بخدا قسم اگر او را به بدي یاد کنی بسزایت میرسانم،
بدیار خود بازگردید و به جعفر گفت: در همین جا بمانید و در امان خواهید بود و فرمان داد تا اسباب آسایش و خوراك آنها را
فراهم سازند.
عمرو عاص بازگشت. و مسلمانان با خوشی در آنجا ماندند، تا رسول خدا بمدینه مهاجرت فرمود و کارش بالا گرفت و قریش را
مخذول و منکوب ساخت و در فتح خیبر بود که جعفر با همراهان بسوي رسول اللّه بازگشتند، و آن حضرت فرمود: ندانم که بفتح
خیبر بیشتر شاد باشم، یا بآمدن جعفر و یارانش و با جعفر هفتاد نفر دیگر همراه بودند که شصت و دو نفر از اهل حبشه و هشت نفر
از اهل شام و بحیراء راهب هم در بین آنان بود و رسول خدا سوره یس را تا بآخر بر آنها خواند و چون شنیدند ایمان آوردند و
بگریستند و گفتند چه بسیار این کلمات شبیه بآیاتی است که بر عیسی علیه السّلام نزول یافته است و این آیات در شأن نصاراي
مزبور و کشیش مذکور نازل گردید.
، ص: 125
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 125
قوله تعالی: ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً.
صفحه 66 از 150
کلمه رهب یعنی ترس. چنانکه در آیه 13 سوره حشر میفرماید:
لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَۀً فِی صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ، البته شما در دل آنها بیشتر ترسی دارید.
رهبان جمع راهب است و آن کسی است که از خدا میترسد ولی در متعارف به راهبان و صومعه نشینان مسیحیان اطلاق میشود.
چنانکه در آیه 31 سوره توبه میفرماید:
اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ، رهبانیّۀ، یعنی: ترس در حال عبادت، ترك دنیا.
راهب و راهبۀ، یعنی: مرد و زن تارك دنیا.
و از این ماده است:
ارهب یعنی: ترساند، ایجاد خوف کرد، چنانکه در آیه 60 سوره انفال میفرماید: تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ، یعنی: تا با آن دشمنان خدا را
بترسانید، استرهب یعنی: خواست بترساند، چنانکه در آیه 16 سوره اعراف میفرماید:
وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِیمٍ، یعنی: خواستند آنها را بترسانند و سحر بزرگی آوردند.
، ص: 126
[سوره المائدة ( 5): آیه 83 ] .... ص : 126
اشاره
( وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَري أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ ( 83
ترجمه و شرح .... ص : 126
خداوند متعال در این آیه شریفه رغبت اکثریّت مسیحیان را نسبت بدین اسلام بیان نموده و میفرماید: آنان در اثر شنیدن آیات
قرآنی نسبت بآن اظهار انقیاد نموده و از دیدگان آنها اشک محبت سرازیر میشد و آنچه را که بحکم خرد در جستجوي آن
بودهاند با شنیدن آیات قرآنی گم گشته خود را مییافتند و حتی بدان اکتفاء ننموده و در مقام اظهار ایمان برآمده عرض میکردند:
پروردگارا! ما دین اسلام و برنامه و قرآن را پذیرفتیم ما را در زمرة گروهی قرار بده که بدین اسلام گرویده و بصحّت آن گواهی
میدهند و نیز به عیساي مسیح و سایر پیامبران ایمان آورده و تصدیق مینمائیم، اینک میفرماید:
و چون بشنوند آنچه را که از قرآن به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نازل گشته است میبینی چشمان آنان پر از اشک شده
و این جریان اشک بخاطر معرفتی است که از حقیقت نازله بر محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم حاصل نمودهاند، زیرا او أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 127
مصدّق کتاب آسمانی آنها و مطابق با آنان چیزي است که براي آنها توصیف گشته است. لذا گویند پروردگارا! ما بتو و
فرستادگانت خاصّه بر محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ایمان آوردیم و تصدیق میکنیم که این کلام تست که بر پیغمبرت نازل
نمودهاي، پس ما را از زمره گواهان بتوحید و رسالت انبیاء بخصوص محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ثبت فرما، و از جمله کسانی
محسوب دار که در روز رستاخیز بانبیاء و رسل شهادت میدهند و آنها امّت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میباشند.
و برخی از مفسرین گفتهاند:
صفحه 67 از 150
نام ما را در لوح محفوظ در ردیف گواهان ثبت فرما. ولی به عقیده کسائی، یعنی نام ما را با کسانی که به ایمان شهادت میدهند،
ثبت کن.
و بگفته جبائی نام ما را با کسانی که به تصدیق پیامبر و کتاب تو شهادت میدهند، بنویس.
(83)
، ص: 128
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 128
چونکه ایشان بشنوند از مسلمین آنچه نازل شد به خیر المرسلین
چشمشان بینی تو پر از اشکها ریزد از آن همچو آب از مشکها
از شناسائی بحرف حق و راست رقّت قلب اصل این حزن و بکاست
ربنا گویند یعنی ما بر این هستمان ایمان و اقرار از یقین
پس تو ما را با گواهان کن حساب نام ما بنویس ز ایشان در نساب
(83)
، ص: 129
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 129
قوله تعالی: تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ دمع، یعنی: اشک چشم و جمعش دموع است و این کلمه مصدر و اسم مصدر هر دو بکار برده شده
است، چنانکه در آیه 92 سوره توبه میفرماید:
تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ، کلمه فیض بمعنی امتلاء و پر شدن و نیز بمعنی جریان پس از پر شدن آمده است. لذا اگر کلمه
تفیض را در آیه مورد بحث بمعنی پر شدن بگیریم مغنی آیه چنین میشود: میبینی چشمشان از اشک پر میشود، و اگر بمعنی
جریان باشد، اینطور معنی میشود: میبینی چشمان اشک میریزد.
کشّاف در ذیل آیه مورد بحث میگوید: یعنی پر میشود از اشک تا جاري شود، زیرا فیض پر شدن ظرف و ریختن از جوانب آن
است و در آیه مذکور در بالا میگوید: کلمه من بیانیّه است. این مثل تفیض دمعا است و من الدمع تمیز است و این رساتر است از
اینکه گفته شود اشک جاري است، زیرا گوئی چشم خودش اشک روان است.
، ص: 130
[سوره المائدة ( 5): آیه 84 ] .... ص : 130
اشاره
( وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ یُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ ( 84
صفحه 68 از 150
ترجمه و شرح .... ص : 130
خداوند متعال در این آیه مبارکه رغبت بعضی از نصاري را بیان فرموده که آنها پس از شنیدن آیات قرآنی و تدبّر در معانی آنها
آنچنان دلهاي آنها شیفته میشود که با خود میگویند: چه عذر آوریم در پیشگاه خداوند متعال از اینکه دعوت پیامبر اسلام را به
پیروي از برنامه قرآن نپذیریم و چرا آرزومند پاداش خدا نباشیم و نخواهیم که خدا ما را در گروه بندگان صالح و نیکو کار خویش
درآورد و حال آنکه بحکم خرد هدف ما از زندگی آن است که سعادتمند شده و در زمره مسلمانان پرهیزگار در آئیم و براي
همیشه با آنها محشور شویم. اینک میفرماید:
آیا چه چیز مانع ما شده است و چه عذري خواهیم داشت در اینکه ایمان بخداي واحد نیاوریم و حقیقتی که از جانب حق نازل
گشته است، یعنی قرآن و اسلام را تصدیق نکنیم و حال آنکه طمع و امید و آرزوي ما این است که پروردگار ما، ما را با بندگان
شایسته خود، یعنی ابرار و اخیار و مؤمنان از امّت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم داخل بهشت گرداند.
خلاصه آنکه پس از ظهور حجت و روشن گشتن راه و با اینکه ما را طمع دخول در زمره نیکان است، چه مانعی براي ایمان
میباشد.
(84)
، ص: 131
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 131
پس ملامت کرد ایشان را یهود بر قبول دین حق آنگونه زود
سالها گفتند: ما را داعیند جانب اسلام و بر آن ساعیند
همچنان باور نشد قول رسول چون شما را شد باین زودي قبول
مؤمنان گفتند: ایمان بر خدا چیست ما را تا نیاریم از رضا
هم بآنچه آمد از حق با یقین از کتاب و آیت و احکام دین
و انگهی داریم از جودش امید کاورد ما را بجنّت رو سفید
با گروه صالحان اندر بهشت آرد او گر هست ما را سرنوشت
(84)
، ص: 132
[سوره المائدة ( 5): آیه 85 ] .... ص : 132
اشاره
( فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنِینَ ( 85
صفحه 69 از 150
ترجمه و شرح .... ص : 132
خداوند متعال در این آیه شریفه نتیجه قبول دین اسلام و پیروي از برنامه قرآن را بیان کرده و توضیح میدهد که آنان نیکو شنیدند
و نیکو دریافتند و نیکو ایمان آوردند و نیکو سخن گفتند و در برابر ایمان و تقوي در بهشت منازلی براي آنان آماده شده که
نهرهاي از هر سو در آن روان است و از هر اندوه و گزندي ایمن خواهند بود. اینک میفرماید:
بنابراین خداوند متعال هم در ازاي این گفتارشان که با عقیده و نفس راضیه مطمئنّۀ تکلم بتوحید و عرفان حق و گریه از روي
اخلاص و اظهار امید بدخول در زمره صالحین نمودند، بآنها ثواب و جزا داد و باغهائی نصیب آنها نمود که از زیر قصور و درختان
آنها نهرهاي آب جاري است و در آن باغها و کاخها دائم و قائم بطور جاویدان خواهند بود و پاداش مردمان نیکو کار همین خواهد
بود.
یعنی این دسته از مسیحیان آزادگان هستند که در تعالیم حقیقی مسیح نظر کرده و بر سرّ آنها واقف گشته و از فکر آزاد و عقل
رشید و روح پاك و دور از هر گونه تعصّب بهرهمند شده و از حقیقت الحکمۀ ضالّۀ المؤمن تأخذوها من ايّ وعاء خرجت، سرمایه
گرفتهاند.
(85)
، ص: 133
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 133
پس خبر داد آن جماعت را خدا ز آنچه گفتند از خلوص و اجتبا
بوستانهائی که از زیرش روان هست جوها جاودانند اندر آن
وین بود پاداش نیکو کارها هم سزاي نرمی از گفتارها
(85)
، ص: 134
[سوره المائدة ( 5): آیه 86 ] .... ص : 134
اشاره
( وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحِیمِ ( 86
ترجمه و شرح .... ص : 134
خداوند متعال در این آیه کریمه، سیرت گروهی را که در قطب مخالفند و یا شنیدن آیات قرآن دعوت پیغمبر را نپذیرفتهاند و از
نظر خودستائی در مقام تکذیب درآیند، بیانی کرده و توضیح میدهد که سیرت عناد این گروه آن است که غضب پروردگار آنان
صفحه 70 از 150
را فرا خواهد گرفت و بصورت شعلههاي آتشین از درون آنان آشکار خواهد شد. اینک میفرماید:
و کسانی که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند، چنین مردمی یاران دوزخند و ملازم آن خواهند بود و در آتش پر زبانه
خواهند سوخت.
ضمنا از کلمه اولئک استفاده میشود تنها کسانی که بطور خلود در دوزخ خواهند بود، گروهی هستند که با شنیدن نداي اسلام و
دعوت قرآن بدان توجه ننموده در مقام اعراض از آن برمیآیند.
(86)
، ص: 135
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 135
و آنکه کافر گشت و بر کذب انتساب داد آیتهاي ما را ز ارتیاب
این گروه باشند ز اصحاب جحیم دور و محروم از بهشت و از نعیم
(86)
، ص: 136
توضیحات .... ص : 136
1) قوله تعالی: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ. )
عداوت یهود و مشرکین منکرین مبدء و معاد بسبب شدّت حرص و آزي است که بمادیات در آنها رسوخ یافته و آن معدن اخلاق
ذمیمه است، زیرا هر کس حریص بر دنیا باشد، دین خود را در طلب دنیا فراموش میکند و بر هر عمل زشت و منکري تن میدهد،
و براي رسیدن بجاه و مال بغض و عداوتش نسبت بخدا جویان شدّت مییابد و امّا مودّت نصاري از این جهت که در بسیاري از
امور معرض از دنیا و مقبل بعبادت و ترك طلب ریاست و تکبّر و ترفّع میباشد، ترك حسد میکنند و در مقام آزار دیگران
نمیآیند و در طلب حق لین العریکۀ و سهل الأنقیاد میشوند، عجبا با آنکه کفر نصاري از کفر یهود غلیظ تر است و کفر نصاري
در الوهیّت و کفر یهود در نبوّت است، معذلک یهود بمزید لعنت تخصیص یافتهاند و بآنان لعنتی نشده است و این نیست جز بسبب
حرص یهود بر دنیا. چنانکه فرمودهاند: حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئۀ. و از قسمت اخیر این آیه مبارکه که میفرماید:
وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ چنین مستفاد میشود: که تواضع و فروتنی و اقبال بعلم و عمل و اعراض از حرص و شهوات محمود و ممدوح
است، هر چند در کافر باشد.
2) حکم آیه وَ لَتَجِ دَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا در باره تمام کسانیکه خود را نصاري مینامند، کلیّت ندارد. بلکه مخصوص )
طایفهئی است که اوصاف آنان پس از این آیه میآید و در هنگام شنیدن کلام حق رفتار ، ص:
137
خاصی از خود نشان میدهند.
مسلمانان از تعصّب نارواي کسانی که خود را مسیحی نام میکنند و دین واقعی مسیحی از آنها بیزار است، در جنگهاي صلیبی قدیم
بلاهاي فراوان چشیدهاند و هنوز همین جنگها گاه بگاه بنامهاي گوناگون از طرف مسیحیان بر ضدّ مسلمانان تکرار میشود.
قرآن کریم محبّتی را که نصاري نسبت بمؤمنان دارند باین علت میداند بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ. در میان
صفحه 71 از 150
ایشان کسانی هستند که دین مسیح را بآنان میآموزند که همان کشیشانند و کسان دیگري هستند که از مردم گوشه گرفته و در
دیرها بنام راهب زندگی میکنند و از دلبستگی زمینی چیزي در نزد ایشان نمانده است، که چون حق بر ایشان آشکار شود از
پیروي آن خودداري کنند و البته اینگونه مردم گردنکشی و تکبّر ندارند. این است منش آن دسته از پیروان مسیح که حقیقت
تعلیمات او را دریافتهاند و چنانکه میدانیم حقیقت این دین همه نهی از کبر و عناد است و مردم را بآن میخواند که گذشت و
صلح جوئی داشته باشند و از هر گونه خودپرستی که از سرکشی و تکبر و عناد برمیخیزد دامن فرو چینند.
قرآن حال این دسته مردم نصرانی را چنین وصف میکند:
إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَري أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ.
و این حال کسی است که تا کلمه خدا را میشنود در جانش کارگر میشود و از شدّت تأثّر و رقتی که پیدا میکند، اشک در
چشمان گرد میآید و چون معانی این کلمات در مییابد، بر حقّی که در آن است، ، ص: 138
معرفت و آگاهی پیدا میکند. و معرفت لفظی است که بر دریافت تمام و متأثر شدن باین دریافت و آمیخته شدن با ذات آدمی
دلالت دارد.
و بهمین جهت ژرفتر و فراگیرتر از کلمه علم است چه علم نماینده یک حالت منفی و سلبی است که با رسیدن معلومات بخرد
آدمی پایان میپذیرد، ولی معرفت حالت مثبت و ایجابی است که نماینده متأثر شدن صاحب معرفت از معرفتی است بآن دست یافته
و حالت فهم جدیدي است که از این معرفت براي او پیدا شده.
همین معرفت و شناخت حق است که سبب آن میشد تا چشمان آن مردم پر از اشک شود، چه تأثر شدیدي که در نخستین بار بر
آنها دست داده و همه وجودشان را باندازهیی نیرومند و ژرف و فراگیر بوده که زبانشان براي بیان آن ناتوان مانده است و در آن
زمان که تأثیر وجدان را چنان تحت تأثیر بگذارد که مجال سخن باقی نماند، اشک فرو میریزد و بار تأثر سبک میشود و حس و
اعصاب آسایش و آرامش پیدا میکند، در آن هنگام که اشک سرازیر شد و فشار پائین آمد و اعصاب آرامش پیدا کرد، زبان باز
میشود و میگویند: پروردگارا! ایمان آوردیم، پس ما را با گواهان بر درستی این دین بنویس.
و پیش از آنکه دیگري را بر ایمان خود گواه گیرند نفس خود را گواه گرفتند، این دسته پس از آن خود گواه ایمان دیگران
میشوند و آنان را بآنچه ایمان آوردهاند میخوانند و گواه کجی و راستی ایشان میشوند.
کسانیکه حق را میشناسند و بآن معرفت پیدا میکنند، نیرومند میشوند و نمیتوانند ببینند که کسی بر ایمانی که آوردهاند منکر
آنان میشود. ، ص: 139
و ما لنا لا نؤمن باللّه و ما جاءنا من الحق، چرا بخدا و حقّی که بما رسیده ایمان نیاوریم و طمع در آن نبندیم که پروردگارمان ما را
با گروه صالحان در آورد. هر چه را اطراف ماست. براي ایمان آوردن بما الهام میدهد، چرا آرزومند پاداش خدا نباشیم و نخواهیم
که خدا ما را در گروه بندگان صالح و نیکو کار خویش در آورد و در آن هنگام که این سخن آسایش بخش را گفتند: امید آنان
صورت عمل بخود گرفت، و رستگاري بر ایشان نوشته شد.
خدا بپاداش آنچه گفتند: باغهائی بایشان داد که نهرههائی در آن روان است و جاودانه در آن میمانند و این است، پاداش نیکو
کاران.
فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنِینَ.
اما کسانیکه میشنوند ولی دل خود را در برابر حق نمیکشانید و به این که سخن حق از جانب خداست ایمان نمیآورند، پاداش
دیگري دارند که شایسته کفر و تکذیب است. و باین ترتیب آشکار میشود که مقصود از گفته خداي متعال که میفرماید:
وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قالُوا: إِنَّا نَصاري
صفحه 72 از 150
این همان گروهی است که از روي راستی بتعلیمات مسیح ایمان دارد.
اما کسانیکه فرستادههاي خدا را کافر میشوند و بتکذیب آنها برمیخیزند، مردمی نیستند که بدوستی با مؤمنان نزدیکی داشته
باشند، بلکه همان گونه که دیدیم با مؤمنان در حال جنگند، و صلیبیانی که دین را دستاویز خود قرار میدهند و باسم آن زشتترین
گناهان را مرتکب میشوند و در سینههاي خود خشم و کینه فراوان دارند و هر چند یکبار آتش و دود این خشم را بر أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 140
سر مسلمانان فرو ریزند، نیز چنین هستند.
مسلمانان در جنگهاي صلیبی و در اسپانیا از فجایع صلیبیان چیزها دیدند که تن آدمی از یاد کردن آن بلرزه میافتند و هم اکنون در
جاهاي مختلف وطن اسلامی بنام استعمار سیاسی و اقتصادي چیزهائی رخ میدهد که آدمی از گفتن آنها شرم دارد و باید گفت
که گرچه نام عوض شده بازهم کینه زشت صلیبی است که در دلهاي کسانی که بدروغ خود را بحضرت مسیح علیه السّلام
میبندند نهفته است و گاه بگاه میجوشد و اثر زشت آن آشکار میشود.
، ص: 141
روایات .... ص : 141
1) در تفسیر عیاشی روایت شده در حضور حضرت صادق علیه السّلام گفتگوي عداوت و دشمنی مسیحیان با مسلمانان بمیان آمد )
راوي عرض کرد، چگونه آیه ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً، آنها را مدح نموده است.
حضرت فرمود: این گروه قبل از زمان ظهور اسلام و بعثت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بودهاند.
البته باید توجه داشت که مفاد آیه مدح در باره افراد مسیحیان است و منافات ندارد که در اثر تشکیلات سیاسی سیرت و روش آنان
نیز تغییر پذیر باشد و همچنین بر حسب آیه وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ، گروهی از مسیحیان در اثر شنیدن آیات قرآنی رغبت
بدین اسلام نموده و اظهار انقیاد کردند. از جمله گروهی از دانشمندان نصاراي نجران که بمنظور محاجّه با پیغمبر اکرم بمدینه آمده
بودند، پس از شنیدن آیه قرآنی که عیسی فردي از بشر و پیغمبر بوده است، براي مباهله و نفرین حاضر نشده، اظهار پشیمانی
کردند، باستناد فطرت جزیه را قبول نمودند و براي معارضه با حق و دین اسلام ایستادگی ننمودند. لکن بعضی از دانشمندان یهود
مانند عبد اللّه بن سلام و پیروان او بدین اسلام گرویده، چون اندك بودند این حکم در باره نوع یهود صادق نیست و از نظر اینکه
دلهاي آنان آمیخته بدشمنی با پیامبر است، هرگز براي شنیدن دعوت او آماده نیستند.
، ص: 142
تجزیه و ترکیب .... ص : 142
1) قوله تعالی: لَتَجِ دَنَّ لام در اینجا لام قسم و نون براي فرق گذاشتن میان حال و آینده و کلمه عداوة تمیز نسبت و جمله یقولون )
در محل نصب و حال است، یعنی قائلین ربّنا- کلمه و ما لنا استفهام انکاري است و استبعاد است از عدم ایمان با وجود مقتضی که
امید بهشت و دخول در زمره سعداء است. و در جمله و نطمع واو حالیّه است.
و لا نؤمن باللّه نیز حال میباشد و تقدیرش چنین است، اي شیء لنا تارکین الأیمان ... و کلمه من در من الحقّ من بیانیۀ است، یعنی:
الجائی لنا الذي هو الحق ولی بعقیده بعضی از لغویّین کلمه من در اینجا براي تبعیض است.
و در جمله اولئک اصحاب الجحیم از کلمه اولئک حصر استفاده میشود، یعنی تنها کسانی که بطور خلود در دوزخ خواهند بود،
صفحه 73 از 150
گروهی هستند که با شنیدن نداي اسلام و دعوت قرآن بدان توجه ننموده در مقام اعراض از آن برمیآیند.
، ص: